مامان و بابا
روز دوشنبه ٣١ مرداد که مصادف با ٢١ ماه رمضان هم بود صبح عادل رفت شمال و بعداز ناهار با مامان و بابا برگشت خونه. مامان و بابا ١٠ روز موندن و روز پنجشنبه ١٠ شهریور برگشتن. توی این ١٠ روز اتفاق های زیادی افتاد مثل: سوغاتی های شمال که برامون آوردن شامل: زیتون و زیتون پرورده. سیر. زغال اخته. آلبالو. سبزی خوردن محلی. چوچاق و شوید محلی فریز شده. ذرت و بادمجان سرخ شده و بادمجان کبابی و لوبیا چشم بلبلی و لوبیا چیتی و پاچ باقالا فریز شده. سیب زمینی و پیاز محلی و دلار و برنج و ... روز یکم شهریور هم که وقت دکتر داشتم رفتم. دکتر هم گفت که دیابتت رفته بالا و باید آزمایش قند رو تکرار کنی و اگه باز هم اینقدر بالا باشه باید بستری بشی و انسولین ...
نویسنده :
لیلی
12:02