اولین پنی سیلین
پسر گل نازم آخه چرا مریض شدی؟ از اون تب لعنتی ٢ روز هم نگذشته بود که بدخواب شدی شب تا صبح تو جات غلت میزنی و نق نق می کنی ٣ شب هستش که دیگه تو رو تو اتاقت نمی خوابونیم و همگی میریم توی سالن می خوابیم شب تا صبح من و عادل بلند می شیم و تو رو تو جات دوباره راحت می خوابونیم و پشتت رو ماساژ می دیم یا تو رو روی پام لالایی می دم ... خلاصه تو هم عزیزم برای اولین بار سرفه می کنی و سرما خوردی. درسته که هنوزم پسر قوی و نازی هستی و هنوزم تا میشینی تو ماشین شروع می کنی به تکون دادن خودت حتی قبل از اینکه آهنگی از ضبط پخش بشه و هنوزم تا میگیم آفرین یا هورا دست می زنی و هنوزم وقت بالا یا پایین رفتن از آسانسور تو دکمه ها رو می زنی و هنوزم از قسمت آّب سرد ک...
نویسنده :
لیلی
16:15