مو هم که می کشی

پنجشنبه صبح رفتیم شمال و شنبه عصر برگشتیم (٢٩ مهر) اونجا به غیر از اوضاع مامان که ناراحتمون می کرد خیلی خوش گذشت شنبه صبحش رفتیم خونه بهداشت پیش شهلا  وزنت ١٠:٨٠٠ و قدت رو هم اندازه گرفت که بین ٧٨ یا ٧٩ یعنی یه کم کمتر از اونی که دکترت گفته بود . اونجا بازم رفتیم یکی یدونه و یه کلاه بافت و یه شلوار برات خریدیم 22000 تومان و یه بلوز و شلوار bcc  هم جميله برات خريد اونم 22000 تومان و بچه ها هم يه عروسك ني ني كوچولو بهت دادن و تو هم حسابي اونجا از همه دلبري كردي ... و البته وقتي كه ماني دراز كشيده بود و داشت تلويزيون نگاه مي كرد يواشكي رفتي بالاي سرش و دوبار موهاش رو از ته گرفتي كشيدي و اونم گريه كرد اونوقت تا گريه اون رو ديدي لبات رو كج كردي و با بغض شروع كردي به نق زدن كه يعني ناراحت شدي و مي خواي گريه كني ولي اي شيطون تا اون بچه رو آروم كرديم و دوباره دراز كشيد رفتي به سرعت يه بار ديگه موهاش رو كشيدي همچين كه از جاش پريد بالا و شروع به گريه كرد...

الان چند روزي هست كه:

 1) بيشتر دستت رو از كنار مبل ول ميكني و سعي ميكني خودت وايسي و اينكار رو تكرار مي كني

2) به چيزها اشاره مستقيم مي كني و دقيقا ميگي "آبه" و اون چيز رو با اين عنوان صدا مي كني

3) اگه بهت بگيم برو آهنگ بزن فورا مي ري چوب هاي سازت رو بر ميداري و آهنگ مي زني و منتظر تشويق ميشي

4) به نظر مي ياد اشتهات يه كم بهتره و سرلاك و بيسكويت و فرني رو بيشتر از غذا دوست داري ولي هنوز خيلي به زحمت بايد بهت غذا داد(كم كم مي خوام از غذاي خودمون بيشتر بهت بدم مثل ديشب كه آب و گوشت خورشت بادمجان توي پلو ريختم و با يه كم ماست بهت دادم خوردي)

5) در حاليكه دهنت رو مي بندي با انگشات روي لبت صدا در مياري كه عادل بهت ياد داده

6) بيشتر بابايي شدي  شبا كه عادل مي ياد يا زنگ مي زنه با سرعت زياد مي ري سمت در چون حدس مي زني كه اونه و صبح ها وقتي كه بيداري مي خواي كه نره حموم يا اينكه تو رو با خودش ببره

7) خيلي سي دي هايي رو كه برات گرفتم دوست داري و روزي چندبار با دقت نگاه مي كني و دست مي زني اگه بهت بگيم  mommy & me  فورا به تلوزيون نگاه مي كني و اگه سي دي رو نذاشته باشيم نق مي زني و نشون مي دي كه مي خواي اونو بذاريم تا ببيني. البته كارتونها رو هم الان بيشتر دوست داري ببيني  

8) دو تا دندون پاييني دو طرف دندوناي وسطت هم كامل در اومده و الان 8 تا دندون 4 تا بالا و 4 تا پايين داري و دندوناي بالات همونطوري فاصله داره و من خيلي خيلي دوسشون دارم

9) متاسفانه هنوز گلاب به روتون حالت اسهال رو داري و مدتي هست با روزي يه بار پي پي خداحافظي كردي و ركورد رو باكم و زياد به 3 تا 5 بار رسوندي

10) جاي سيب زميني و پياز رو به خاطر اينكه خيلي علاقه داري كه بري پوست پياز ها رو بكني و توي انگشتات باهاشون بازي و البته مزه مزه كني گذاشتيم بالاي كابينت چون حتي دستات رو بهش ميگرفتي و ممكن بود بيفته روت

11) سبد لباساي كثيفت رو هر جا ببيني چپه ميكي و لباسات رو در مياري و پخش ميكني كه اين شامل ساك لباسا و لباساي تاشده و مرتب هم ميشه كه اصرار داري هرجا ديدي در اولين فرصت بهمش بريزي مثل مكعب ها كه تاببيني كسي اونا رو رو هم چيده ميري بهم ميريزيش

12) به چيزاي ريز كه روي زمين باشن خيلي علاقه داري و اصلا نميشه تو رو از دست زدن و به دهن بردن اونا به راحتي منصرف كرد چون دوباره مي ري سراغشون و به دقت ميگيري تو دستات و نگاهشون ميكني و يه مزه اي هم ...

الان هم كم كم مي خوام برم خونه شايد رفتم دنبال عادل و رفتيم فروشگاه و ميدون تره بار خريد اگه نرفتيم هم مثل هر روز مي رم خونه مامان بزرگ تو رو بر مي دارم يا با زهرا و يا خودمون دو تا ميريم خونه اكثرا يكي دو ساعتي مي خوابونمت و من هم يه كم استراحت ميكنم و بعدش هم شام درست مي كنم و يه جورايي با هم كنار مي ياييم و خوش ميگذرونيم ...